سرو ایرانی، نماد دیرپای استقامت، آزادگی و سرفرازی در فرهنگ ما، در این اثر با تلفیقی هنرمندانه از نقاشی دیواری معاصر و مفاهیم عمیق ادبیات فارسی جلوهگر شدهاست. این پروژه هنری، بهعنوان پایاننامه تحصیلی آقای محمدرضا صفری، دانشآموخته رشته نقاشی، با راهنمایی استاد گرانقدر جناب آقای اکرمی، در آستانه سال نو ۱۴۰۴ و همزمان با زایش دوباره طبیعت به پایان رسید.
طرح و نقوش این دیوارنگاره از هویت بصری و تجسمی فرهنگ گیلان الهام گرفته و متأثر از آثار نقاشان مکتب ندیدهای چون مشهدی آقاجان است که آثاری از او در برخی بقاع متبرکه این استان وجود دارد، اقتباس شده است. متن برگزیده از دیباچه شاهنامه فردوسی با ظرافت در میان شاخههای سرو جریان یافته، گویی ریشه در خاک فرهنگ این سرزمین دارد و سر به افق دانش برافراشته است. این متن بر ارزش والای علم و خردورزی تأکید دارد و همزمان، پیوند هنر را با طبیعت یادآور میشود.
محمدرضا صفری، هنرمند خالق این اثر، با تلفیق هوشمندانه سنت و نوآوری، یادگاری ماندگار برای دانشکده معماری و هنر خلق کرده که از این پس نوازشگر نگاههای مشتاق هنردوستان و فرهیختگان خواهد بود. از زحمات و خلاقیت این هنرمند جوان سپاسگزاریم و برای او موفقیت روزافزون آرزو میکنیم.
به نام خداوند جان و خرد ....... کزین برتر اندیشه بر نگذرد
به نام خداوند خورشید و ماه ...... که دل را به نامش خرد داد راه
جز او را مدان کردگارسپهر ....... فروزنده ماه و ناهید و مهر
به دانش گرای و بدو شو بلند .... چو خواهی که از بد نیابی گزند
ز دانش در بی نیازی بجوی ....... و گر چند سختیت آید به روی
ز نادان بنالد دل سنگ و کوه ....... ازیرا ندارد برکس شکوه
توانا بود هر که دانا بود ....... ز دانش دل پیر برنا بود